این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!
این عشق تو سرپناه آخر من است ، و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است…
بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام : آن هم کلام آخر : خدانگهدار زندگی!
بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست….
چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ، با پاهای خسته و دلی پر از امید!
وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود و چشمهایم پر از اشک…
باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ، دلم میخواهد آن لحظه
همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی ….
ای وای از فردا… و وای از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد ….
آن زمان خورشیدی در آسمان نیست ، و باز باید به انتظارت نشست ….
نشست و گریست با همان دل پر از خون ، با آن پاهای خسته و قلبی شکسته….
این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!
.
.
.
.
به عشق دیدنت…
من دیوونه
نشستم روی..
به عشق دیدنت…
من دیوونه
نشستم روی..
پله های خونه
امیدوارم….
تا وقتی بر مگردی
نفس کشیدن…
و یادم بمونه
تو خونه وقتی…
دلتنگ تو میشم
سراغ..
عکسای قدیمی میرم
یکی یکی میبوسم …
عکسامون و
تورو میبینمت ..
اتیش میگیرم…
.
.
به ابد خواهم برد
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر و نسیم
به ابد خواهم برد
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر و نسیم
من به سرگشتگی آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی گیسوان تو به یادم می آید
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرف ترین راز وجود برگ بید است که با زمزمه جاریه باد تن به وارستن عمر ابدی می سپرد
تو تماشا کن
که بهاری دیگر
پاورچین پاورچین
از دل تاریکی میگذرد
و تو در خوابی
پرستو ها خوابند و تو می اندیشی
به بهاری دیگر
به یاری دیگر
اما برای من
نه بهاری
و نه یاری دیگر
- افسوس
من و تو دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا
این دریا
پر خواهم زد
خواهم مرد
و غم تو این غم شیرین را
با خود به ابد خواهم برد
مــعــلم گـفـت الــف
گـفـتـم او
گـفـت ب
گـفـتـم بـا او
گـفـت پ
گـفـتـم پـیـش او
گـفـت ج
خـواسـتـم بـگـم جــدایــی
گـفـت نــگــو
هیچوقت ولم نکن عزیزم
هیچوقت
از رها کردن نترس!
باور کن هيچ کس نمي تواند
چيزي که مال توست را از تو بگيرد !
و تمام دنيا ،نمي توانند
چيزي که مال تو نيست را برايت حفظ کنند!
همــه چيــز سـاده است
زنـدگــي...عشــق...دوست داشتــن...عـادت کــردن
رفتــن. آمــدن..
امــا....
چيــزي کـه ساده نيست
بـاور ايـن ""سـاده" بـودن هـاست...
فقط مال منی عزیزم عشقم
هیچ روباهی نمیتونه مزاحمت بشه مطمئن باش
چون مثه شیر هواتو دارم
مهم نیست اگر انسان
برای کسی که دوست دارد
غرورش را از دست بدهد،
اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ غرور
کسی را که دوست دارد
از دست بدهد
غرورم برود ب درک
خاشعانه میگویم دوستت دارم
متواضعانه میگویم عاشقتم
می بالم ب داشتنت همسر گلم
محال است بارانی از محبت را ب کسی هدیه دهی
و
دستان خودت خیس نشود
همیشه باهاتم
همیشه پشتتم
هر کی جرعت داره بت نگاه چپ بندازه؛اونوقت با دنیا خدافظی کنه باید
بخاطرت همه دنیا رو کنار میزنم
چون فقط تو رو میخوام
عاشقتم گلکم
حســــــــ بودنت قشـ ـــ ــنگ ترین حس دنیاس
تو ڪـﮧ باشی ..
هر روز را .. نـــ ــــــ ــــ ـــــه
هر ثانیه را .. عشــ ♥ــ ــ ♥ـق است
تـُــو فَــــقَـــــط بـــــــآ مَــــن بــآش
مَـــــن قـُــــول مـــــيدَهَــــم بـــــآ خُــــودَم هَـــــم...
قَــــطـــعِِ رآبـــــِطـــــِه کُــــنَم ..
آنقدر که بودن تو را می خواهم
بودن خود را نمی خواهم
چقدر زیباست این
<<عشق>>
محو تو شدن را دوست دارم
دِلــــم
هــوایـی مـی خـواهـد
پُـــر از
نَفــس هــایـــ تـــــو
__________________________________
جزئیات چشم هایــت
کلیات زندگــی من است
_____________________________________________________
آن قدر دوستت دارمـــــ
کـــه میدانم روزی خدا;
به زمین خواهد آمد
تا از تو سوال کنـــد
چـــه کــرده ای تو
که اینگونـــه تو را میپرستد
______________________________________________________
تو |قدر مطلق| منی
بــــا تــــو
احوال من همیشه
مـثـبـتــ اسـت
____________________________________________
تو که باشی
معجزه ای در من رخ میدهد
به نام آرامــــشـــ
_____________________________________________________________________________________
زیبا تریــــن
پازل دنیـــاســـت
وقتی فاصله انگشــتانم
با انگشتانــت پر میـشود
نزدیک نزدیک لبـــ هآیــــت
طوری نفـــس کـشـیدنــم را تنظیم میکـنم
کــــه هر دم تو
بــآزدم من باشــد
عزیزم نفسم ب نفس تو بنده
نـمیدانم زندگی چیست؟؟
اگـر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکستـه ام
اگـر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جـوشیده ام
امـا این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بـریزم
امـا اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کـنم...


بــﮧ زیبایے چشمهاے پـُـفـ ڪرבه از
هِق هِق هــآے شَبــآنـﮧ(!)
بــﮧ زیبایے بغــض نَفَس گیـر روزانــﮧ...
بــﮧ زیبایے قلبــِ تڪـﮧ تڪـﮧ شُده اَز
شڪستنهاے بیشمـآر...
بــﮧ زیبایے نفسے ڪــﮧ از تَنگے بالـا نمیایــَב!!
بــﮧ زیبایے تمام شُـבטּ تـבریجے مـטּ ...
آرے
زنـבگے زیباستــ ـــ...!
تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست
حاجت ب بیان نیست ک از روی تو پیداست
من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست
شاعر ::یه بنده خدا
ﺍﻣـ ﺁ ﺷَﺒـ ـﻬﺎ..
ﻭﺁﯼ ﺍَﺯ ﺷَﺒـ ﻫﺂ...!
ﻫَﻮﺍﯾـِ ﺁﻏﻮﺷﺘــْـ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻣـ ﻣﯿﮑُﻨـ ـﺪ،
ازخون دلم سفره رنگين شدي اي عشق <3
باري تو به دوشم چه سنگين شدي اي عشق <3
هر گه که دلم هم سفر باد صفا شد
گفتي که مرو مرکب بي زين شدي اي عشق <3
هرگز نکشيدي به دلم رسم سه نوبر
افسوس که صورت گر بي چين شدي اي عشق <3
معصوم مسيحا صفتي عادت من بود
بر دامن من لکه ننگين شدي اي عشق <3
از آدم و هابيل به قابيل کنون ما
سر منشعه هر فتنه و کين شدي اي عشق <3
فتوا بدهم تا ببرندت بر سر دار حالا که چنين مرتد و بي دين شدي اي عشق <
شاعر :یه بنده خدا
عشق حرمت داره دوستان ؛تو عشق بی حرمتی معنا نداره
جزای بدی داره اگه حرمت عشقو کسی بشکنه ؛پایدار باشید و وفادار
میدونی چرا بغل کردن قشنگه
چون طرف راستت که قلب نیست
همیشه خالیه
وقتی بغلش میکنی
قلب اونه
که پرش میکنه...
دل تو ای دل بیقراری بهر چیست؟
این همه عاشق بباشی بهر کیست؟
دل تو ای دل خانه ی مهر تو هم
روزی اندر خود کند راضی ب غم
دل ک باشد بیقرار و مست یار
ای دلم بس کن تو ای دل بیقرار
دل تو دیدی هرچه بود از پیش من
رفت و اندر پیش من تنهاست غم
عشق من کاین هست چون برگ سمن
عاشق و دلپیشه از راه سخن
هر چه باشد در دل من خستگیست
بهر این عشق خدایی عاشقیست
دل ک هست همچون که مجنون بی گمان
که برفت از پیش ما تنهادلان
کاین بود شاعر ک عاشق پیشه اش
ک بود او یک ملک در این زمان
شاعر::بنده ی حقیر
فرشته جونم دوستت دارم
زیباترین آرزوها تقدیم کسی که “زیبایی لحظه هایش آرزوی من است
آسمان هم که باشی
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش
همه در گوشه ی تنهایی من جا دارند
پر از عاشقانه های تویم
دیگر از خدا چه بخواهم؟؟
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
انتظار میکشم تا شاید خداوند بالهایی را به من هدیه دهد که با این بالهای پر غرورم به سوی تو پرواز کنم و دستان گرمت را در دست بگیرم
کاش تو ای آسمان من، دل آبی ات ابری شود و از گونه هایت اشک بریزد تا شاید قطره ای از اشکهایت بر گونه من بریزد تا احساس آرامش وعاشقی کنم
کاش تو ای ستاره من، فرشته ای بیاید و تو را در سبد بگذارد و آن سبد پر از محبت و عشق را به من هدیه دهد
ای خورشید من غروب ها را خیلی دوست دارم چون تو بیشتر از همه لحظه ها به من نزدیکتری و میتوانم چهره ات را از نزدیک ببینم
سپیده آسمان را نیز دوست دارم چون سحرگاه از پشت کوه ها بیرون می آیی و سلامی عاشقانه به من میکنی
ای خورشید من، از ظهرهای تابستان نفرت دارم، چون تو در آن زمان در بلندترین نقطه آسمان میدرخشی
انتظار می کشم، تا شاید پرنده یا ستاره یا خورشید شوم، و یا شاید هدیه ای به من برسد که تو را بیشتر از همیشه در کنار خودم احساس کنم و ببینم
آرام باش، ما تا همیشه مال همیم، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم، جایی که همیشه آرزویش را داشتی، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت
بگذار لب هایت را بر روی لبانم، حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو میکنم لحظه مرگم همین جا باشد، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپش های قلبت شاد است، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم، میدانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم
همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود….
در آغوش عشق، بی خیال همه چیز، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده
عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم، از اینکه پیشمی خوشحالم
دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست
اگر برف بیاید هست
اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من
اگر تو باشی هستم
اگر نباشی .....!
حالم خوب است!
خوبِ خوب!
آنقدر خوب که گلویم امشب مهمانی به راه انداخته!
بغضم بد هوسِ رقصیدن کرده است!
اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــریزه...
این روزها حسی دارم آمیخته با دلتنگی . . .
کم می آورم ، بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند ، اما نه هر بازوانی ، فقط حصار آغوش تو . . .



















