:
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو
بگذار من نادان بمانم . . .
آسمان با وسعتش تقدیم تو ، رقص ماهی های دریا مال تو هر چه شادی هرچه عشق و هرچه شور زندگی امروز و فردا مال تو.
عشق محکومی است که محاکمه نمی شود
دیوانه ایست که معالجه نمی شود
بیگانه ایست که شناخته نمی شود
سکوتی است که شکسته نمی شود
وفریادی است که ارام نمی شود
::
بعضی از نگاه ها
صدای قشنگی دارند
بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی
تمام نمی شوند
سکوتشان خالی می کند دل آدم را
و عطر بوسه هایشان
مست می کند آدم را
این بعضی ها یعنی
تــــــــــــ♥ـــــــــــو
دوستت دارم ، همین ؛
این نه قابل محاسبه است
نه قابل شمارش
حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !
بی انتهاست تا وقتی هستم
تا وقتی هستی
هست به امتداد زندگی …
من نفس را با تو ،
نور را با تو ،
عشق را با تو ،
و خدا را
با تو می خواهم.....
من تو را می خواهم
و گوشم به هیچ تقدیری بدهکار نمی شود
من تمام تو را نقد می خواهم .....
روزگاریست آرزویه دســــتان گـــرمت را دارم
گرمـــایه دســـتانت یـــخ وجــودم را آب میـــکند
آتش عشـــقت تنها امیدی اســـت که مـــرا به
زندگی آینـــده امیـــدوار میسازدوبـــس
چــرا که نباشی تــمام وجــودم قندیل میـــبندد
در این شبهایه ســـرد زمــستان پس در کنـــارم بمان
و با گرمــایه دستانت و نگاه آرامش بخشت به مــن
آرامش بــده و بــه زنـــدگی امیـــدوار کـــن
کاش این انتــظار تـــمام شود
به هرکسی که می رسی ، می گوید :
آدم فقط یکبار عاشق می شود ..
دروغ است …
تو باور نکن …
مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم …
نوشته ها بهانه است .....
فقط مینویسم که یاد اوری کنم به یادتم.....
و همچنین دلتنگت ....
♥خیلی دوستت دارم خانومم عشق گلم♥
همیشه در قلب منی
عشق ناز و دردونه ی خودم ....
کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده
کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم
تو هم به من فکر می کنی
خیلی مواظب باش!!!
اگه باشنیدن صداش دلت لرزید…
اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی…
دیگه تمومه…!!!
اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت
بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو.....از داشتن
تو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش
بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام
وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
همانند جمع مکسر بی قانونم
برای فهمیدنم باید حفظم کنی
جغرافیا دروغی بیش نیست ؛ وقتی تمام دنیای من در مساحت آغوش"تو" خلاصه می شود...!!
دلــم خـیـلــی بــیــشــتــر از حـجـمــش پـــُر اســت ؛
پــُـر از جــایِ خــالـیِ تـــو
پــُـر از دلــتــنـگی بـرای نگــاهِ تـــو
پــُـر از حــس پــرواز
پــُـر از تــو . . .
می گن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه
حالا من با این هدیه ی قشنگ تو چیکار کنم ؟
دیوونه شم باهاش چطوره؟!!!!
خوبه؟؟!!!
نه نه خوب نیست
چون عالیه .....
آزار می دهد زندگی ....
وقتی درد درونم را میدانم! اما ...
راهی جز صبر ندارم...
دلتنگم . . .
مثل برگی که از شاخه بر زمین افتاده . . .
دوری ات بر جانم چنگ می زند . . .
اما . . .
حرف نمی زنم . . . نمی دانی سکوت
وقتی تمام ذرات وجودت واژه است برای وصف عشقت
چقدر سخت است…
این واژه ي بي نقطه گاهي به وسعت يک دريا برايت دلتنگي ميکند
و اکنون دلم براي تو . . .
نه مثل هميشه ...
بلکه بيشتر از هميشه تنگ ميشود!
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به شکستن تنها چیزی که میرسد ، این بغض لعنتی است …
خدایا!!!!!!!!!!!
خیلی وقت است که دیگر خوش نمیگذرد ...
فقط خوشم که میگذرد ...
دل بباشد تنگ و احوالی خراب؛ غرق و مست و حسرت پیک شراب
ک بباشد این امید همچون سراب؛ نا امیدم بر دلم ؛ اندک عذاب
بلبلان را خوش بدیدم در بهشت؛ لیک اوازی ببود از کنج قاب
صرف کردم فعل عاشق پیشگی؛ عقل نگذاشت ک برود عشق ب باب
مصدرش را من نمیدانم چه بود؛ هرچه بود آغشته بر ویرانه بود
شرب و نوش لعل جان سوز گزاف؛ هر کجا دیدم همان میخانه بود
عاشقی بد بر دل ما خانه کرد؛ ک غرور من بدستش رامه کرد
ناله ای دارم خدایا رب من؛ ک چرا دل اندرون افسانه بود؟
ناله ام این است ای پروردگار ؛ این غم دلتنگیم در کجا کاشانه بود
گر بود شاعر کنون دلتنگ یار؛ حال خوبش شد بدین افسانه وار
«یه دیوونه»



















