لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
عشق تو مهربان من، عمر مرا فسانه کرد
نغمه به جان من دمید، روح مرا ترانه کرد
شد همه تار و پود من مست می نگاه تو
برد به آسمان عشق، عارف این زمانه کرد
در تو تولّدی دگر یافتم و من جوان شدم
عشق نهان دل شد و هجرت عاشقانه کرد
رو به تو آمدم دمی، ماندم و ماندگار شدم
دل به سرای عشق تو، خانه و آشیانه کرد
سحر کلام نافذت، هوش ربود ز سر مرا
رهزن واژه های تو سرقت زیرکانه کرد
ذره به ذره جان من پر شده از حضور تو
برای زنده بودنش عشق تو را بهانه کرد
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 3 مرداد 1394
| 23:9 | نویسنده : PHILIP LAHM |




















لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید